سفارش تبلیغ
صبا ویژن

من از هنگام بعثتم تا روز قیامت، شفیع هر آن دوتنی هستم که در راه خدا با یکدیگر، دوستی و برادری می کنند. [رسول خدا صلی الله علیه و آله]

عاشقانه

خانه

پارسی بلاگ

مدیریت

پست الکترونیک

شناسنامه


3:41 صبح چهارشنبه 88/6/25

متشکرم خداجون

نویسنده: آشنای ناشناس

خداجون

تو تنها کسی هستی که

اگه بخوام مشکلمو بگم ، نباید از منشیت وقت بگیرم

تو تنها کسی هستی که

اگه بخوام باهات تماس بگیرم واسم حتی یه ریال هم هزینه نداره ...

تو تنها کسی هستی که

اگه ساعتها باهات حرف بزنم ، به ساعتت نگاه نمیکنی که یعنی وقتم داره تموم میشه

تو تنها کسی هستی که

اگه گرهی از کارم باز کنی، لازم نیست با فرستادن تاج گل و ...ازت تشکر کنم

تو تنها کسی هستی که

اگه بیماریمو شفا دادی ،لازم نیست با چاپ اعلامیه تو صفحه اول یه روزنامه پرتیراژ ازت تقدیر کنم

تو تنها کسی هستی که

اگه هر چی گریه کنم و اشک بریزم و وراجی کنم ،بهم نمیگی حوصله ام رو سر بردی ...چقدر پرحرفی!

تو تنها کسی هستی که

حتی اگه واسه این همه وقت که بهم دادی ازت تشکر نکنم ،بازم هرچقدر که بخوام بهم وقت میدی

امروز از دستم در رفت و واسه اولین بار میخوام بگم ...متشکرم خدا جون


++++++++++++++++++++++++++++

شما هم اگه بهانه هایی برای تشکر دارید برامون بفرستید تا به این مطلب اضافه کنیم


نظر شما ()


3:39 صبح چهارشنبه 88/6/25

تصویری از روزه داری عجیب شکمی بعضیا !!!

نویسنده: آشنای ناشناس

http://suzheh.bloghaa.com/files/2009/08/c2ck89ve9f3b0hlasry2.jpg


نظر شما ()


3:37 صبح چهارشنبه 88/6/25

سکم پرستی

نویسنده: آشنای ناشناس

مثلا ماه رمضونی باید یه کم از فکر شکم و شکم پرستی بیرون می آمدیم و به مسائلی فراتر از شکم توجه میکردیم

اما برعکس شده

بیشتر از هر وقت دیگه توجهمون به شکممون شده

سحر از ترس گرسنه نشدن تو طول روز تا جائیکه جا داریم شکم رو پر میکنیم ،‌

افطار هم برای جبران کم کاری شکم در طول روز تا خرخره پرش میکنیم ...از افطار تا سحر هم که کلی برای میان وعده وقت میزاریم ...بماند که این عملیات تو مهمونیها با انرژی مضاعفی انجام میشه

این از ساعاتی که مجاز به خوردنیم ...

ساعتهایی از طول روز هم که نمی تونیم بخوریم ،‌فکرمون همش در حال خوردنه

هی یادمون از گرسنگی و مشقتی که میکشیم می افته

هی به ساعت نگاه میکنیم که کی افطار میشه

هی می خوایم سر خدا واسه این چند ساعت منت بزاریم

اونهایی هم که زحمت آشپزی به دوششونه تمام دغدغه شون اینه که حالا چی واسه سحر و افطار درست کنم

یه کم حداقل این یه ماه رو از این فضای شکمی بیایم بیرون

دغدغه مون رو ،‌ روی شکممون متمرکز نکنیم

واقعا هدف از روزه داری اینه

یا این که به این بینش برسیم که حق رو رعایت کنیم

حق خودمون و خدا و مخلوقات خدا رو

و اینکه تحت فرمان شکم نباشیم

تحت فرمان حق باشیم

حیفه این یه ماه بگذره و ما هنوز تو لاک خودمون باشیم و جوانه نزده باشیم


نظر شما ()


3:36 صبح چهارشنبه 88/6/25

همه عمرم

نویسنده: آشنای ناشناس

همه عمرم خداهای زیادی داشتم و دارم

 

خداکه نه ، بتـــهایی که به جای تو

به اونا متوسل میشم اما .....

میدونم

اگه امشب......

فقط همین یه امشبو .....

 

فقط تو خدای من باشی

یعنی من بتونم از بقیشون...... دل بکنم

دیگه.... بارمو بستم

خداجون.....

امشب غسل میکنم تاظاهرم پاک شه

ونیت میکنم که

میخوام فقط تو خدای من باشی

فقط تو

فقط تو

فقط تو

فقط تو

فقط تو 

فقط تو 

وبعد دستمو دراز میکنم

دستمو بگیر ...

...

......

...........

خداجون.......

 

خواهش میکنم .......


نظر شما ()


3:17 صبح چهارشنبه 88/6/25

عکس عاشقانه

نویسنده: آشنای ناشناس

 

Click to view full size image

 

Click to view full size image

 

 

 

 

Click to view full size image

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Click to view full size image

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


نظر شما ()


9:51 عصر یکشنبه 88/6/22

عکس های خوب

نویسنده: آشنای ناشناس

عکسهای مساجد زیبای دنیا

مسجد و عبادت گاه زیبا http://pix98.org/modules.php?name=News&file=article&sid=312

name

http://pix98.org/modules.php?name=News&file=article&sid=312 مسجد های زیبا

 

عکس طبیعت

 

http://pix98.org/modules.php?name=News&file=article&sid=313 منظره های زیبا و دیدنی

http://pix98.org/modules.php?name=News&file=article&sid=313 زیبا ترین منظره های جهان

بهترین منظره ها http://pix98.org/modules.php?name=News&file=article&sid=313

عکس منظره فوق العاده دیدنی www.pix98.org

landscape spectacular pix98.org

 


نظر شما ()


1:49 عصر یکشنبه 88/6/1

سلام به همه دوستان اومید وارم خوشتون بیاد

نویسنده: آشنای ناشناس

 

آمد اما

امد  اما  در  نگاهش  ان  نوازشها نبود


 

چشم  خواب الوده اش را مستی  رویا  نبود


 

لب همان لب بود اما بوسه اش گرمی نداشت


 

دل  همان دل بود  اما مست و بی پروا  نبود


 

در  دل بیزار  خود جز   بیم رسوایی  نداشت


 

گر چه روزی همنشین جز با من رسوا  نبود


 

دیدم ان چشم درخشان را  ولی در ان  صدف


 

گوهر  اشکی  که  من میخواستم  پیدا   نبود


 

بر لب  لرزان  من   فریاد  دل  خاموش   شد


 

اخر   ان   تنها   امید  جان  من  تنها   نبود


 

ای  نداده  خوشه  ای  زان   خرمن   زیباییم


 

تا   نبودی   در  کنارم   زندگی   زیبا   نبود

 

 

کاش میشد

کاش می شد اشک را تهدید کرد



 


فرصت لبخند را تمدید کرد


 


 


کاش می شد در میان لحظه ها



 


لحظه دیدار را نزدیک کرد
خداحافظ

کم کمک وقت خداحافطی ما از راه رسیده


 هوای تازه ی تنها یی ها از راه رسیده


بغلم کن آخرین بار


وقت رفتن رسیده


یک کمی خنده واسه روزای بارونی دارم


که می خوام توی جیبم نزدیک قلبم بذارم


یه بغل خاطره از تو توی کوله بارمه


یک کمی اشک و گلایه لای دستمال پیچیدم


وقتی دلم  تنگ تو شد


غم تو  توشه ی راهمه

 


نظر شما ()



[ خانه :: پارسی بلاگ :: مدیریت:: پست الکترونیک :: شناسنامه]

تعداد بازدید:2752

امروز:3

دیروز :0

 RSS 

درباره خودم

عاشقانه

لوگوی خودم

عاشقانه

لوگوی دوستان


آرشیو

1
2
3

اشتراک

 

وضعیت من در یاهو

یــــاهـو